
باورکن صدامو باورکن
صدایی که تلخ و خسته ست
باورکن قلبمو باورکن
قلبی که کوهه ما شکسته ست
باورکن دستامو باور کن
که ساقه ی نوازشه
باورکن چشم منو باورکن
که یه قصیده خواهشه
وسوسه ی عاشق شدن الهتاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردن اسم کسی باصدامه
اسم تو هر اسمی که هست مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر مثل غربت صادقانه ست
باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون و برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی تو دست تگرگم
باورکن
همیشه باور کن که من به عشق صادقم
باورکن حرف منو باورکن
که من همیشه عاشقم
نظرات شما عزیزان:
benyamin 
ساعت15:46---1 تير 1391
سسسسسسسسسسسسسسسللللللللااااااا اام.ممنون از اینکه بهم سر میزنی پاسخ:خواهش وظيفم دوست عزيز
فرشته 
ساعت18:09---30 خرداد 1391
ممنونم ازت ...
پاسخ:خواهش عزيزم
arezoo 
ساعت19:49---23 خرداد 1391
گاه گاهی که دلم می گیرد به تو می اندیشم خوب در یادم هست چه شبی بود آن شب! تو همان نوگل دیرینه و من برگ زردی که فتاده است به خاک و من اندر عجب این دیدار که تو بعد از سال ها هم چنان زیبایی! کاش می دانستی که چه کردی با من در همان لحظه که لبریز ز شوقت بودم چشم بر گرداندی و مرا سوزاندی پاسخ:llk,k ucdcl پاسخ:ممنون عزيزم
مجتبي 
ساعت6:38---22 خرداد 1391
بشر در اين دنيا بيشتر از همه موجودات مصيبت و عذاب کشيده ، بهترين دليلش هم اين است که در بين تمام آنها فقط او مي تواند بخندد .
سلام
روزي مملو از خنده و شادي برايتان آرزو ميكنم
سر نميزنيد ؟
منتظرتونم[گل] پاسخ:وبيشتر ازهمه گريه ميكنه گريه هاش بيشتر از خنده هست
مجتبي 
ساعت17:13---15 خرداد 1391
سلام دوست عزيز
ممنون كه دعوتم رو قبول كرديد و بهم سر زديد .
و ممنون بابت لينكتو
شما هم لينك شديد .
اميدوارم اين موضوع سر اغازي باشه واسه ديدن بيشتر شما تو وبلاگم
منتظرتونم پاسخ:ممنون حتما دوست عزيز
رضا 
ساعت5:43---10 خرداد 1391
می توان تنها شد
می توان زار گریست
می توان دوست نداشت و دل عاشق آدم ها را ، زیر پا له کرد !
می توان چشمی را ، به هیاهوی جهان خیره گذاشت
می توان صدها بار ، علت غصه دل را فهمید !
می توان ....
می توان بد شد و بد دید و بد اندیشه نمود
آخرش هم تنها ، می توان تنها رفت
با جهانی همه اندوه و غم و بدبختی ...
یادگاری ؟! همه جا تلخی و سردی و غرور
فاتحه ؟! خوب شد رفت ! عجب آدم بدخلقی بود !!!
ولی ای کودک زیبای دلم ، آن ور سکه تماشا دارد :
شهری از مردم آبی سرشار ، آسمانش و زمین ، عین آن شهر
ولی
من و تو با همه ی آدم هاش ، غرق احساس غروریم به عشق !
دل هر آدم عاشق که شکست دل ما می شکند !
همه جا لبخند است و زمین ، مفتخر است به تن سبزی که
ضرب گام من و تو ، بر دلش می پیچد
من و تو خوشبختیم ، ما خدا را داریم
ما غم چلچله را ، وقت بوسیدن دستان بهار
مثل یک شعر قشنگ ، از دلش می خوانیم
ما به باران گفتیم : که کمی آهسته ! غنچه پاک دعا در خواب است
او قرار است که روزی ، روی اندیشه و ایمان ،
بین احساس شکوفایی و آرامش دل
تا دم پنجره سبز خدا ، سبز شود ... پاسخ:ممنون گلم
arezoo 
ساعت11:15---9 خرداد 1391
به هیچ روزی پس ات نمی دهم ،به هیچ ساعتی ، به هیچ دقیقه ای ، به هیچ هیچی ! سخت چسبیده ام تمامت را
پاسخ:ممنون عزيزمممممممممممممم من كي گفتم نامردي
|